جدول جو
جدول جو

معنی علی زهراوی - جستجوی لغت در جدول جو

علی زهراوی
(عَ یِ زَ)
ابن سلیمان زهراوی. مکنی به ابوالحسن. عالم در حساب و هندسه و طب و تفسیر و فقه و زبان عربی بود و بسیاری از علوم ریاضی را نزد مسلمه بن احمد مجریطی آموخت و مدتی نیز مصاحب او بود. وی پیش از سال 398 هجری قمری میزیست. او راست: 1- کتاب الارکان، که در معاملات بر طریق برهان است. 2- کتابی در تفسیر قرآن. (از معجم المؤلفین از الصلۀ ابن بشکوال ج 1 ص 406، بغیهالملتمس ص 410، هدیه العارفین ج 1 ص 686، عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 40 معجم الاطباء احمد عیسی ص 306، تراث العرب العلمی ص 306)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ لَ)
نام او خلف بن العباس است ابوالقاسم خلف بن العباس الزهراوی در حدود سنۀ 400 هجری قمری بدنیا آمد. بعدها طب آموخت و طبیب فاضلی شد و از علم ادویه مفرده و مرکبه اطلاع کافی بهم برآورد. علاج او نکوست و او را تصانیف در صناعت طب است که مشهورترین آنها کتاب: التصریف لمن عجز عن التالیف است که بسال 1888 میلادی در آکسفردبا ترجمه لاتینی بچاپ رسید. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تِ)
ابن خلیل بن ابراهیم بن محمد بن علی رازی تهرانی نجفی. وی فقیه و اصولی و اخباری بود و در سال 1226 هجری قمری در نجف اشرف متولد شد و در 1296 هجری قمری درهمانجا درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر تعلیقۀ بهبهانیه. 2- حساب العقود. 3- خزائن الاحکام فی شرح تلخیص المرام، در چند مجلد. 4- سبیل الهدایه فی علم الدرایه. 5- غصون الایکه الغرویه فی الاصول الفقهیه. (از اعلام زرکلی بنقل از الذریعه ج 6 ص 39 و ج 7 ص 11) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 292). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 319 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ وَ)
ابن عبدالله بن ناشر بن مبارک وهرانی. مکنی به ابوبکر. وی مفسر و نحوی و شاعر و خطیب ’داریا’ از قرای دمشق بود. و در ذی قعده سال 615 ه. ق. درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- شرح شواهد الجمل زجاجی، در نحو. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین از بغیهالوعاه سیوطی ص 340 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 461 و طبقات المفسرین سیوطی ص 24)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَ)
عاصی عاملی کفراوی. متوفی در حدود سال 1300 هجری قمری در نجف. او راست: حاشیه ای بر معالم. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ریاضی دان بود. او راست: علم الحساب، که در سال 1257 هجری قمری در بولاق به چاپ رسید. (ازمعجم المؤلفین بنقل از اکتفاءالقنوع فندیک ص 456)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ)
ابن احمد بن عبدالمؤمن زواوی مغربی مالکی. از فضلا بود و در سال 828 هجری قمری درگذشت. او راست: عقودالدرر فی علوم الاثر. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 730)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زُ)
ابن احمد بن عبدالرحمان بن احمد بن عبدالرحمان بن یعیش زهری باجی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی باجی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هَِ رَ)
میر علی هروی، وی از خطاطان مشهور بود و به زبان ترکی و فارسی شعر نیز می سرود. استاد خط او سلطانعلی مشهدی بود و برخی خط وی را بر استادش ترجیح داده اند. علی هروی دراواخر عمر توسط ازبکان اسیر گشت و به بخارا منتقل شد و در آنجا به سال 924 یا 925 و یا 926 هجری قمری درگذشت و در مرقد سیف الدین باخرزی دفن شد. او را رساله ای است به فارسی به نام ’مدادالخط’. و نیز اشعار و معماهایی از وی نقل میکنند. (از الذریعه ج 9 ص 764)
(امیر...). وی در قرن نهم در مدرسه عبدالرحمان جامی می زیست و از جامی تلمذ میکرد شعر نیز می سرود و قسمتی از اشعار او را میر علیشیر نقل کرده است. (از الذریعه ج 9 ص 765)
ابن محمود بن محمد بن مسعود بن محمود بن محمد بن محمد بن محمد بن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی. مشهور به مصنفک و ملقب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود
ابن ابی بکر بن علی هروی موصلی. مکنی به ابوالحسن. رحالۀ (سیّاح) قرن ششم هجری قمری رجوع به علی (ابن ابی بکربن...) و ابوالحسن سیاح شود
ابن محمد بن احمد بن محمد بن عبدالله بن عباد عبادی هروی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی عبادی شود
لغت نامه دهخدا